جدول جو
جدول جو

معنی رایت شکستن - جستجوی لغت در جدول جو

رایت شکستن(تَ یَ کَ دَ)
از هم باز کردن و خرد کردن اجزای علم از چوب و چرم و پارچه و جز آن.
- رایت کسی را شکستن، بمجاز، مغلوب کردن و شکست دادن و کشتن او:
آهسته تر نه ملک خراسان گرفته ای
وآسوده تر نه رایت سنجر شکسته ای.
خاقانی.
در خانه رایتش ملک الموت چون شکست
سودی نداشت رایت خصمان شکستنش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ سَلْ لی کَدَ)
ترتیب دادن علم.
- رایت بستن به نام کسی، ظاهراً یکی از آداب و تشریفات متداول عهد قدیم بوده که سلطان یا خلیفه هنگام برگزیدن حاکم یا امیری برای بزرگداشت وی رایت و یا علمی بنام او می بسته است: هارون الرشید نیزه و رایت خراسان ببست بنام فضل و منشور بدو دادند و خلعت بپوشید و بازگشت با کوکبۀسخت بزرگ. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 422)
لغت نامه دهخدا